- ۹۴/۰۹/۱۱
- ۰ نظر
به نام خدایی که تمام هستی ام از اوست..
خدایی که که وقتی تنها میشوم روشنی اش را میچشم..با تمام وجود..!
چه مزه ی خوبی دارد..وقتی فکر میکنی تنهایی و نیستی..
نیستی چون او هست..!
من میشنوم..ندایش را در تمام وجودم میشنوم..در ذره ذره ی خودم..
او هست!میبیند..
نمیدانم چرا اینقدر صبور است؟
این روزها بد جور سر در گمم..
نمیدانم چرا راه رفتن را یاد نمیگیرم..
مثل کودک نوپا هنوز یاد نگرفته ام..!
که باید برای رسیدن به خوشبختی تا آخر عمر تلاش کنم..
دوست دارم فقط بنشینم و هر چه میبینم را بنویسم..
اینجا!این دنیابد جور بوی تنهایی میدهد..!
خدایا پنجره ها را باز کن..
وقتش هست هوایی تازه کنیم دیگر..
- ۹۴/۰۹/۱۱