خدا میبیند...

یکی هست،تو قلبم..اسمش خداست...

خدا میبیند...

یکی هست،تو قلبم..اسمش خداست...

به نام خدایی که وجودم از اوست..

خدایی که اگر دیگران نباشند او همیشه کنارم ودر قلبم خواهد ماند..

معنای واژه عشق هنوز برایم مبهم هست..

عشق به بنده هایت را نمیفهمم..

چگونه عاشق باشم خدایم؟

چطور صدای عشق را لمس کنم؟

چرا نمیشود که بالا بروم؟

میخواهم بالا بروم..

واز آن بالا نظاره گر مردمی باشم که درگیر خود و دیگرانند..

کی تمام میشود؟

این عشق های دروغین..؟این دل شکستنها..

آهای تو..آره تو!

اگه قلبت شکسته

یا ترک خورده..

ناراحت نباش..دنبال عشق نگرد...خودش میاد..!

عشق مفهومی داره که منو تو نمیفهمیم..

هر وقت دلم بگیره یا تنها باشم..

شانه ی خدایم را دارم..

سرم را رویش میگذارم و میگویم از خوبی های بی اندازه اش..

آرامشی که در جانم هست..

داشته هایم..

عاشق بنده هایت نمیشوم خدا جان..!

تا وقتی تو معنی عشق را در ذهن کوچکم بگذاری..


راستی ی شعر رو خیلی دوس دارم:

ی عکس یادگاری

که خودتم نداری

شده رفیق شبهام

وقتی که خیلی تنهام

میگیرمش روبروم

بازم میشی آرزوم..



شاید یک روز،یک نفر،یک جوری آدم را بخواهد که خواستنش به این راحتی ها تمام نشود!(سیلویا پلات)

به نام خالق زیبایی ها..
این روزها آهنگ آهای خوشگل عاشق فریدون آسرایی خیلی آرومم میکنه..
احساس میکنم اراده ی الهی در پیرامونم در حال انجامه..
ومن که باید تلاش کنم تا آیندم رو بسازم..
آینده  ای زیبا..
التماس دعا...یا علی..


آهای خوشگل عاشق آهای عمر دقایق
آهای وصله به موهای تو سنجاق شقایق
آهای ای گل شب‌بو آهای گل هیاهو
آهای طعنه زده چشم تو به چشمای آهو
دلم لاله عاشق آهای بنفشه تر
نکن غنچه نشکفته قلبم رو تو پرپر
من که دل به تو دادم چرا بردی ز یادم
بگو با من عاشق چرا برات زیادم
آهای صدای گیتار آهای قلب رو دیوار
اگه دست توی دستام نذاری خدانگهدار
خدانگهدار…

خدا به فرشته ها شعور داد بدون شهوت،

به حیوان ها شهوت داد بدون شعور،

وبه انسان هر دو را...

انسانی که شعورش بر شهوتش غلبه کند از فرشته ها بالاتر است،

وانسانی که شهوتش بر شعورش غلبه کند،از حیوان پست تر...

به نام خدایی که تمام هستی ام از اوست..

خدایی که که وقتی تنها میشوم روشنی اش را میچشم..با تمام وجود..!

چه مزه ی خوبی دارد..وقتی فکر میکنی تنهایی و نیستی..

نیستی چون او هست..!

من میشنوم..ندایش را در تمام وجودم میشنوم..در ذره ذره ی خودم..

او هست!میبیند..

نمیدانم چرا اینقدر صبور است؟

این روزها بد جور سر در گمم..

نمیدانم چرا راه رفتن را یاد نمیگیرم..

مثل کودک نوپا هنوز یاد نگرفته ام..!

که باید برای رسیدن به خوشبختی تا آخر عمر تلاش کنم..

دوست دارم فقط بنشینم و هر چه میبینم را بنویسم..

اینجا!این دنیابد جور بوی تنهایی میدهد..!

خدایا پنجره ها را باز کن..

وقتش هست هوایی تازه کنیم دیگر..

نفسم گرفته..!!!



به نام آنکه قلم را آفرید..

خسته ام حوا/سیبی بچین/بگذار از اینجا هم بیرونمان کنند..

به نام خدا...

خوندنش وکپی اجباری!!!

شاید 20 سال پیش کسی به مخیله‌اش هم نمی رسید روزی در خیابانهای شهر، دخترانی را مشاهده کند که آن سالها مردم شاید آنها را در سالن های عروسی هم نمی دیدند... دخترانی بزک کرده با موهای پف کرده و بیرون ریخته و مانتوهایی کوتاه و تنگ و شلوارهایی تنگتر! این روند ۲۰ سال طول کشید تا به اینجا رسید. استعمار و استکبار صبر و حوصله زیادی دارد، بر عکس بعضی از ماها...
اولین کار، گرفتن چادر بود از زنان ما... گفتند چادر حجاب برتر است و می‌شود برتر نبود! بین خوب و خوب ‌تر، خوب را هم انتخاب کنی به جایی بر نمی‌خورد .می‌شود مانتوی گشاد و مقنعه بزرگ پوشید و با حجاب بود... حرف قابل قبولی بود؛ کسی نمی‌تواست به این حرف اعتراض کند، حتی اهالی مذهب ...
گام دوم، گرفتن مقنعه بود... می‌شود روسری بزرگ سر کرد! هم تنوّع دارد هم حجاب است. یادم‌ می آید روسری‌هایی بود با ضلع بیشتر از یک متر که تا کمر خانمها هم می‌رسید... خوب البته روسری مثل مقنعه نبود گاهی مو بیرون می‌زد.
مانند بچه‌ای که جلوی چشم پدر و مادرش بزرگ می‌شود و قد می‌کشد و والدینش حس نمی‌کنند اما دیگران که کمتر او را می‌بینند و چشمانشان عادت نکرده، متوجه رشد هفتگی او می‌شوند... ما عادت کردیم به روسری‌هایی که هر روز آب می‌رفت و تبدیل شد به نواری باریک و بعضا توری... مانتوهایی که شاید بهتر باشد بلوز و پیراهن راحت نامیدشان تا مانتو...
به هر حال کم کم کار به این جا کشید و مدام گفتند بی‌حجابی معضل فرهنگی است، برای حل آن باید کار فرهنگی کرد... سال ها گذشت و لباس ها آب رفت و کار فرهنگی در زمینه عفت و حجاب مشاهده نشد. برعکسش، فراوان کار‌های ضد فرهنگ در کوبیدن حجاب و عفت و حیا و غیرت در فیلمهای سینمایی و مجلات و برنامه‌های عمومی یافت می‌شد...
الان هم مد پوشش خانمها تغییر کرده است، پوشیدن ساق شلواری (ساپورت) به جای شلوار... یعنی دیگر شلوار جین تنگ هم نه! ساق شلواری! و بدون تردید در یکی دو سال آینده این با
می رود و برخی را ...................
یعنی پس از آنکه چادر، مقنعه، مانتو و روسری از زنان گرفته شد، حالا رفته‌اند سراغ شلوار! چشمهای ما هنوز عادت نکرده‌اند... اگر به این هم عادت کنیم سرنوشت چادر و مانتو و روسری در انتظار این ساق شلوارها هم هست... خدایی نکرده اینها هم روز به روز نازکتر و کوتاهتر می‌شود و ما عادت می‌کنیم.. آن وقت... نمی‌دانم بعدش سراغ چه خواهند رفت...؟
فاجعه فرهنگی پیش روی ماست...
والسلام...

اگر در مسیر رود صخره نبود رود دیگر هیچ آوازی از خود سر نمیداد...




 قال رسول الله صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم :

ما بُنِیَ فی الإسلامِ بِناءٌ أحَبَّ إلى اللّه عز و جل ، وأعَزَّ مِنَ التَّزویجِ .

پیامبر خدا صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم :

در اسلام هیچ بنایى ساخته نشد ، که نزد خداوند عز و جل محبوبتر و ارجمندتر از ازدواج باشد .

بحار الأنوار : ۱۰۳ / ۲۲۲ / ۴۰ منتخب میزان الحکمة : ۲۵۲




قبل از مراسم عقد علی آقا نگاهی به من کرد و گفت :

" شنیدم که عروس هر چی بخواد اجابتش حتمی است "

گفتم :

" چه آرزویی داری .. ؟ "

در حالی که چشمان مهربانش را به زمین دوخته بود گفت :

" اگر علاقه ای به من دارید و به خوشبختی من می اندیشید ، لطف کنید از خدا برایم آرزوی شهادت کنید "

از این جمله تنم لرزید چنین آرزویی برای یک عروس در استثنایی ترین روز زندگی اش بی نهایت سخت بود ، سعی کردم طفره برم اما علی آقا قسم داد که این دعا را در این روز در حقش بکنم .

وقتی خطبه جاری شد هم برای خودم و هم برای علی طلب شهادت کردم ، و بلافاصله با چشمانی پر از اشک ، نگاهم را به علی دوختم .

آثار خوشحالی در چهره اش پیدا بود .. !

مراسم ازدواج ما در حضور آیت ا... مدنی و جمعی از برادران پاسدار برگزار شد .

نمی دانم این چه رازی بود که همه پاسداران این مراسم و داماد و آیت ا... مدنی همه به فیض شهادت رسیدند !


شهید علی تجلایی


برگرفته شده از newlovelyvoice.blog.ir
بسم الله الرحمن الرحیم..
سلام خدای مهربانم..
خدایا شکرت..به خاطر داده و نداده ات شکر..
خدایا با کلیک بر روی هر کلمه نمیدانم چه اتفاقی در دنیایت می افتد..
نمیدانم حالا که این نامه را برایت مینویسم چند نفر متولد شدند...و چند نفر پرواز کردن به سویت..
چند قلب شکست و چه دلی جان دوباره گرفت..نمیدانم..
خدایا فقط میدانم هنوز من در این دنیا هستم..خوشحالم که با تمام بدی هایم من را پذیرفتی..
خدایا ممنونم..
خدای مهربانم بر دل های همه ی انسان ها طرح محبت بزن..با قلم عشق..با آبرنگ زیبایی ها..
خدایا تو را میبینم..در زیبایی های عالمت..در بزرگواری بندگانت..
خدایا عجب بندگان خوب و مهربانی تربیت کردی..!
فتبارک الله احسن الخالقین..فتبارک الله احسن الخالقین..!
اللهم صل علی محمد و آل محمد..
خدایا بر محمد(ص)و خاندان پاکش درود بفرست..درود های بسیار..
دوست عزیزم که امروز زنده ای..قدر بودنت را بدان..
خوب بودی..خوب بمان..
مهربان باش..بی منت..بی توقع..مثل خدا..!
بیا کمی از او یاد بگیریم..اینقدر خوبی هایمان را بر سر همدیگر نزنیم..
بیا قانون عشق را بیاموزیم..
خالی از همه ی بدی ها در کوچه عشق دست هم را بگیریم..
انسان باشیم..انسانیت را یاد بگیریم..
یادت باشد شیطان میخواهد تورا آنقدر پایین ببرد که دیگر صدایت به خدا نرسد..
دست  خدا  را بگیر عزیزم..
به وحی های شیطان گوش نده..دل به وحی آسمانی خدایت بسپار..
دل بسپار...
دل بسپار...



 ناتانائیل،آرزو مکن که خدا را جز در همه جا  بیابی.

هر آفریده ای نشانه ی اوست اما او را نشان نمی دهد.

همین که آفریده ای نگاهمان را به خویش معطوف کند ما را از راه آفریدگار باز می دارد.

ناتانائیل همچنان که می گذری ،به همه چیز نگاه کن و در هیچ جا درنگ نکن. به خود بگو تنها خداست که گذرا نیست...

ناتانائیل من زندگی دردآلود را از دل آسودگی دوست تر می دارم.

ناتانائیل من شوق را به تو خواهم آموخت.

اعمال ما وابسته به ماست همچنان که روشنایی به فسفر. راست است که ما را می سوزاند اما برایمان شکوه و درخشش به ارمغان می آورد. و اگر جان ما ارزشی داشته باشد برای این است که سخت تر از دیگران سوخته است.

برای من خواندن این که شنهای ساحل نرم است کافی نیست، می خواهم پاهای برهنه ام آن را حس کند، معرفتی که قبل آن احساسی نباشد برایم بیهوده است!

در شگفتم ناتانائیل!تو خدا را در خود داری و از آن بی خبری!

او را ندیده ای چون او را پیش خود به گونه ای دیگر مجسم می کردی.

ناتانائیل!تنها خداست که نمی توان در انتظارش بود. در انتظار خدا بودن،ناتانائیل یعنی باور نداشتن اینکه او هم اکنون حضور دارد.

ناتانائیل! زیبا ترین سرورهای شاعرانه آنهاست که از درک هزارو یک دلیل وجود خداوند به آدمی دست میدهد.

ناتانائیل بدبختی هر کسی از آن است که همیشه اوست که می نگرد و آنچه را که می نگرد از آن خود می داند، اهمیت هرچیز نه به خاطر ما که به خاطر خود اوست، ای کاش نگاه تو همان باشد که به آن می نگری.

ناتانائیل! ای کاش عظمت در نگاه تو باشد نه در آنچه بدان می نگری...

ناتانائیل!در کنار آن چه شبیه توست نمان! هرگز نمان،ناتانائیل.

همین که پیرامونت رنگ تو را به خود گرفت، یا تو به رنگ آن شدی، دیگر سودی برایت نخواهد داشت، باید آن را ترک بگویی.

از هیچ چیز جز درسی که برایت به ارمغان می آورد بر مگیر! 

ناتانائیل! می توان به زیبایی به خواب رفت و به زیبایی از خواب برخواست، اما خواب های شگفت در کار نیست، و من رویا را تنها زمانی دوست دارم که حقیقت آن را بپذیرم، زیرا زیبا ترین خوابها هم

با

                           لحظه ی بیداری

                                                                    برابری نمی کند...

 

 

                                                                          (مائده های زمینی_ آندره ژید)

بسم الرب الحسین..

خدای من..

امسال برای اولین بار

در تاسوعا..

در مراسم سوگواری حضرت عباس(ع)

من!

پرچم علمدار حسین(ع)را بوسیدم..

وبا دستانم آن را لمس کردم..

خدایا شکرت..

خدایا ممنونم...

ای علمدار حسین(ع)..ممنونم..

می گویند

 

هر وقت آب می نوشی

 

بگو یا حسین(ع)،

 

این روزها که

 

آب می بینی و نمی نوشی

 

آرام بگو یا اباالفضل

حجت الاسلام والمسلمین قرائتی :

 

خدا به آدم دستور داد گندم نخور!

 

وقتی خورد اولین سیلی خدا به او برهنه شدن بدنش بود

 

این نشان میدهد که رها کردن لباس سیلی خداست نه تمدن...!!!


بسم الرب الحسین..
سلام..روز زیبایت بخیر..
بیا برای مولایمان دعا کنیم..
این روز ها قلب امام زمانمان بدجور شکسته..
بیا بگوییم تا آرام شود..قلب بزرگش..:
خدایا به خاطر آن مهربانی های بی اندازه ات که در حقمان کردی!
به حرمت این روزها..
خدایا قلب مولایمان را آرام کن..
آمین یا رب العالمین..بحق محمد و آل طاهرین...




به نام خداوند مهربانی ها..
سلام خدای مهربونم..
خدایا بعضی موقع ها که یه مشکلی دارم و ازت کمک میخوام خیلی خجالت میکشم..
خجالت میکشم که این همه مدت یادت نبودم و حالا..
خدایا منو ببخش به خاطر همه ی کارایی که ناراحتت میکرده و انجام دادم..
خدایا من یک انسانم.. وتو انسان ها رو ضعیف آفریدی..
خدایا رحم کن به بنده ی ضعیفت..
خدایا کمک کن و تنهایم نگذار..
به حق این روزهای عزاداری مولایم..امام حسین(ع)وخانواده و یاران عزیزش..
خدایا کمکم کن که هیچ وقت یادم نرود که چطور بندگی ات را کنم..
خدایا کمکم کن انسان باشم..
خوب باشم و خوب بمانم..
کمک کن آبرویم ریخته نشود پیش تو..
پیش بندگانت..
ومن را از وسواوس شیطان دور کن..!خدای مهربانم..
خدایا تنهایم نگذار که بی یاوری تو هیچم..هیچ!


کربلا به رفتن نیست،
به شدن است؛
که اگر به رفتن بود،
شمر هم کربلایی است!
شهید سید مرتضی آوینی..

حـال خـوب یـعـنـــــــــے:
ایـنـجـا ایـران است بـه افـق مــحرم نـزدیـک مـیـشویم . .
بـو کـن
بـوی بـغـض
بـوی پـیـراهـن مـشـکــــــے
بـوی فــریــاد یـا حـسیـن
ربنا آتنا کـربلا، واجعل مماتی فی الـعـاشورا، روحی لک الفدا یامــولا
کـم کـم شـمارش روز هـا بـه اتـمـام مـیـرسـد . .
دیـگـر نـزدیــک است
فـــــریاد بـزنـیـم:
ای اهـل حرم مــیـر و علـمدار نـیامد،سقای حسیـن سیـد وسالار نـیامد...


خدای ﻣﻦ ...

ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﺪ ...

ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻳﻦ ﺷﮑﺴﺖ، 

ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ...

 ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺷﮑﺴﺖ ﻧﺨﻮﺭﻡ ...

ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻗﺎﺿﻲ ﺍﻟﺤﺎﺟﺎﺕ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻧﻢ، 

ﺣﺘﻲ ﺍﮔﺮ ﻫﻤﻪ ﺍﻟﺘﻤﺎﺱ ﻫﺎﻳﻢ ﺭﺍ ﻧﺎﺩﻳﺪﻩ ﺑﮕﻴﺮﻱ ...

 ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺭﺣﻢ ﺍﻟﺮﺣﻤﻴﻦ ﻣﻲ ﺩﺍﻧﻢ، 

ﺣﺘﻲ ﺍﮔﺮ ﺳﺨﺖ ﺑﮕﻴﺮﻱ ...

ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ... 

ﺗﻮ ﻫﻤﺎﻥ ﺧﺪﺍﻳﻲ ...

 ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ... 

ﻣﮕﺬﺍﺭ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺑﺮﻭﻡ ﻋﺰﻳﺰ ﺩﻟﻢ ...

ﻣﻦ ﺍﻣﻴﺪﻡ ﺑﻪ ﺗﻮﺳﺖ ...

ﺑﺮﺍﻱ ﺩﻟﻢ ﺍﻣﻦ ﻳﺠﻴﺐ ﺑﺨﻮﺍﻥ ...

ﺍﻣﻦ ﻳﺠﻴﺐ ﺑﺨﻮﺍﻥ ﺗﺎ ﺁﺭﺍﻡ ﺷﻮﺩ ﺍﻳﻦ ﻣﻀﻄﺮ.....!!!

تا آرام گیرد این قلب نا آرام من..


بسم الله الرحمن الرحیم..
سلام خدا ی مهربانم..خدایا تو عظمت این روز را میدانی..
خدایا میدانی مولایم بعد از آن چه رنج هایی را متحمل شدند..
شادی ها وغم هایش را میدانی..
میدانی برای شیعه هایش چه کار هایی کرد و میکند..
خدایا کمکم کن ناراحتش نکنم..
نمیدانم چطور این روز را به ولی و مولایم تبریک بگویم..
خدایا شادی تبریکم را به قلب امام علی و امام زمان و دوستداران علی بنشان..
حتی آن هایی که نمیشناسنش..بنشان به قلبشان..!
آمین یا رب العالمین..بحق محمد وآل طاهرین..




وقتی که می رفتی، بهار بود…
تابستان که نیامدی، پاییز شد…
پاییز که برنگشتی، پاییز ماند…
زمستان آمد اگه نیایی، پاییز می ماند…
تو را به دل پاییزی ات قسم می دهم…
فصل ها را به هم نریز …!


پــاییــز هیــچ حــرف تــازه‌ای بــرای گفتــن نــدارد
 
بــا ایــن همــه
 
از منــبر بلنــد بــاد
 
بــالا کــه مــی‏ رود؛
 
درخــت‌هــا چــه زود بــه گــریــه مــی افتنــد...!


شازده کوچولو از گل پرسید:
آدمها کجان؟؟
گل گفت:باد به اینور و آنورشان میبرد..!

این بی ریشگی،

حسابی اسباب دردسرشان شده...!


آدما مثل عکس هستن،زیادی که بزرگشون کنی کیفیتشون میاد پایین..!

میدونی زیبایی سجده چیه؟؟؟

در گوش زمین زمزمه میکنی

صدایت را از آسمان میشنود...!

بسم الله الرحمن الرحیم...

« وَتَوَکَّلْ عَلَى الْعَزِیزِ الرَّ‌حِیمِ»، «الَّذِی یَرَ‌اکَ حِینَ تَقُومُ»، «وَتَقَلُّبَکَ فِی السَّاجِدِینَ»، «إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ»
ترجمه:
«و بر [خدای] عزیز و مهربان توکل کن»، «همان که چون [به نماز] برخیزی تو را می بیند»، «و حرکت تو را در میان سجده کنندگان [نیز مشاهده می کند]»، «همانا او شنوا و داناست»

سوره شعراء،آیه 217-220         

یا لطیف...

سلام دوستان..ازتون خواهش میکنم این مقاله رو یا حتی کمی از اون رو بخونید..چند دقیقه بیشتر وقتتون رو نمیگیره..ممنونم...

تکبّر؛ یعنی این‌که آدمى خود را بالاتر از دیگران ببیند، و معتقد شود که بر آنها برترى دارد، و دیگری را کوچک شمارد. تکبر و خودبرتربینى؛ گاه انسان را در برابر خدا و پیامبران و فرستادگان الهی به تمرّد و سرکشى می‌کشاند و گاه او را در میان همنوعان و بندگان خدا به برتری‌جویى وا می‌دارد.
مهم‌ترین اسباب کبر عبارت‌اند از: «علم»، «عمل نیک»، «نَسَب»، «زیبایى»، «قوّت و قدرت»، «مال» و «زیادی یاران، شاگردان و پیروان».

به نام خدای مهربانی...

آنچه شیطان را از درگاه خدا راند..تکبر بود..!

حواست به خودت هست؟؟؟؟